برای نظریه تعاریف مختلفی ارائه شده است. در این مقاله با تحقیق پیرامون تعاریف گوناگون، بهترین تعریف را عبارت میداند از: «تبیین و تفسیری عام از مجموعهای از مسائل فقهی، که هم شمول و گستردگی شکلی و هم توسعه مفهومی دارد و در عینحال این مسائل وحدت موضوعی داشته، فصل مشترکی دارند که آنها را بههم پیوند میدهد». در این مقاله، ضمن تبیین مفهومی «نظریه» و نسبتسنجی آن با پارهای از مفاهیم مشابه، از ظرفیت فقه موجود در عرصة نظریهپردازی و علل و عوامل فقر نظریه در آن سخن گفته شده است. حاصل آنکه اولاً: اصطلاح نظریة فقهی گرچه اصطلاحی نوپیداست، ولی این بهمعنای بیگانگی فقه با مقولة نظریهها نیست. ثانیاً: گرچه ظرفیت فقه موجود برای نظریهپردازی، ظرفیتی قابل توجه است، اما استحصال نظریههای آن از یک سو و تلاش برای حداکثرسازی این ظرفیت از سوی دیگر، نیازمند بازخوانی پارهای از مبانی، روشها و منابع فقه موجود است.